رویدادهای فضیحت بارسیاسی لطمهً جبران ناپذیردر تاریخ کشورما
انجنیـر خلیـل الله روًوفی انجنیـر خلیـل الله روًوفی

امروزحوادث خفقان آورسیاسی،  تا کجاها برگـــردهً ملت سنگینی دارد! وچه آرزوهائی نیست که درین  برههً نا میمون تاریخ، درقربانگاه تبهکاران، به تباهی نمیرود !

واینک ما زودترازکـدام فاجعهً نفرین شــده واستبـداد عدالت ستیـزی لب به سخن بگشائیم ! ویا ازکــــدام حوادث غمباری که همه روزه با ده ها  نوع افسانه های شرمناک سیاسی ، یکی برسردیگری درگــــدام خانه های ارگ ریاست جمهوری تلمبارمیشود فریاد خودرا برکوچه های شهرجاری سازیم، آنهـــم که با هزاردرد، بسیاری ازین فریادهای متزلزل، دربادیه های حقیرانهً تسلیم، به خاموشی گرائیده وسرنوشت صاحبان آن نیزبه ذلت حراج تاریخ پیوسته است.

 

 مگرفریاد داد خواهـــانهً مردان سربلنـد وشهروندان پاکنهــاد، که صادقانه ودلسوزانه بخاطـرخوشبختی  وطن ومردم خود می اندیشـند ودرین راستا احساس درد و مسـوًولیت دارند، هیچگاهـی خــاموشی نمی پذیرد بلکه تا پایان کار دربرابربیعدالتیها، به مبارزهً خود ادامه داده وصدای خودرا بیک تحرک زنده و پرجوش مبدل خواهند ساخت، درغیرآن حیثیت وحقوق شهروندی قشربیوسیلهً جامعهً ما که همین اکنون درلبهً تباهی قراردارد به زودترین فرصت، راه فنا را خواهد پیمود.

 پـس برماست که ازین دسـت فـریادهارا بخاطرتحقق سعادت ودموکراسی وسرانجام رسـیدن به حقـــوق شهروندی در جامعهً خود، بیک فرهنگ همگانی تبـدیل کنیـم و درین راه شجاعانه گــام برداریم. حلقات بدکاره وخود فـروش را، درهرسطح ومقــامی که قرارداشـته باشند باید افشـا کرد، قلـــم بدستان شجاع و نویسندگان حقیقت نگررا دردل تاریخ سرزمین خود باید، جا داد.

امروزواقعن مردم بیچارهً افغانستان با چنین سرنوشت برباد رفته وروزگاری درپائین ترین خط فقـر، با مرگ وزندگی دست وپنجه میسایند، مگردرمقابل هیچگاهی درین سرزمین به غنیمـت رفته،  دیده نشـده است که کدام وجدان مردانه ودلسوزی ازدستگاه رهبری گرفته تا کاخ نشینـــان ماشاء اللهی که ازطریق فساد، مافیای تریاک ودزدی قراردادهای بازسازی ،  به اوج شهــرت و ثروتهای فرعــــونی رسیده اند، گاهی هم ضمیرشان ازین حالت زارکشور، به تکان آمده باشد !!

اماازآنسوی دیگر میبینیم که چه محشری ازفساد دولتی، مافیای خانوادگی وقاچاق هیــروئین، خود سری دروغ ، فحشا، توطئه ونقب زنیهای خانمانسوزدرجامعهً ما بیداد میکنـد، فاصلهً شهروندی میـــان ثروت مندان وتهیدستان بشکل وحشتناکی روبه افزایش است.

 دست اندرکاران این قیامتگاه ، کیانند ؟  ونظام حاکم  بچه کاری مشغول است ؟  آیا خود، گرداننــدهً این قیامتگاه است ویا فقـدان ظرفیت کاری واختــلالات سیاسی وقومی، این حالت را به میدان کشیده است.  پرسشهائیکه بمانند جال عنکبــوتی، سالهاست ذهن وروان مردم را درخود پیچیــده ولی هیــچ راه برون رفتی ازمتن ومحتوای آن پیـدا نیست.

 

نظام حاکــم متشـکل ازتیــوریسن های تمامت خواه قـومی، دربازیهای پنهانی وسردرگــم خود، ازیکـسو تصفیــهً نژادی، بویژه جاگزینی عناصرقومگرا را درانتخابات پارلمانی، بشدت سازمان داده  ودادستانی کـل نیز، با سرکوب سیاسی این روند،  تهدید واستیضاح عـدهً ازکارشناسان کمیسیون انتخـابات،  بحران را تاسرحد انفجاربه پیش میکشد، وازآنسوی دیگر، حضورپنهــانی وآشکار سران اصلی وجعلی طالبهـا وحزب اسلامی حکمتیاردرمهمانخانه های ارگ ریاست جمهـوری ومذاکرات گرم آقای کرزی باآنها در  خصوص نصب سازی شان درادارات کلیدی دولت وسایرحاتم بخشیها، مسایلیست که روان هرشهروند کشوررا گیچ وپریشان ساخته است،  چنانچه سخنگوی  شورای جرگهً صلح، مولــــوی کشاف که  گفتی سرنوشت افغانستان کاملـن در ملکیت اوسـت، میگـوید طالبان هرامتیــازی را که خواسـته باشـند نظربه  فیصله شورای عالی، دراختیارشان  قرارداده میشود.

 استاد ربانی نیز چندی قبل بحیث رئیس شورای عالی صلح،  نظریات مشابه وحتا دلسوزانه تری را در  ارتباط طالبــان بیان داشته گفته بود، صلح یک جانبـه کاررا بجائـی نمیکشـد. ماباید به شرایط طالبهــــا رسیدگی کنیم، کسان شان که بدون اسناد درزندانهای دولت بسرمیبرند باید ازحبس رها شوند »

 

خدایا! درسرزمیـن من چگـونه ارزشهای انسانی وعدالت اسلامی، ازیکسو باشمشیرهای آختــه با کین و تعصب وازسوی دیگربا ذلت وخواری، اینگـــونه پاره پاره میشود واینگونه بی هیچ بدیلی، از خونبهای ملتیکه تا افقهـای بلند مقاومت، هنگامهً عــزت و آزادگی را برای نسلهای بعــدی به میراث گـذاشـته اند، سفرهً مهمانان بی هویت ونا خواندهً ملت را، اینگونه رنگین میسازند !  

آخرنمیـدانند که عاقبت این تصامیم یکطرفه که به حقـــوق  شهروندی سایرملییتهـا، لطمــهً سنگیـن وارد میکند، چه نتیجهً درپی خواهد داشت؟  آیا ازین پروژهً طالب سازی و  وزمینهً گسترش تصفیــهً نژادی و فرهنگ سـتیزی، دروطن جهنمی برپا نخــواهد شد!   آیا دامنهً کشمکشهای قومی وزبانی، تجــاوزو خط کشیها، درعمق وپهنای جغرافیای افغانستان، ازطرف همسایگان درکمین نشسته، سرانجام سرنوشت این کشوررا منجربه تجزیه وتسلط بیگانگان نخواهد ساخت؟  

 

طرح این ستراتیژِی که مسلمن ازنظردستگاه استخباراتی آی، اس، آی  به هیچ وجه دورنبوده ودرسازمان دهی آن، بصورت سری با چهره های دست پرورخود که درمشاغــل بلند حکومتی دردولت آقای کرزی مصروف کاراند، به این پروژه تکانهً بیشـترسیاسی می بخشند و رئیس جمهــورهم چون راه حل سیاسی مصالحه باطالبان را ازطریق اسلام آباد جستجومیکند، خاموشی اختیارمینماید.

همین اکنون همه میدانیم که اهرام جاسوس پرورمنطقه، مانند، احمـدی نژادها وحمیدگل ها چگــونه رگه های ضعیف دولت افغانستان را دقیقـن تشخیص داده اند که بااستفاده ازان اهداف سیاسی ونظامی خودرا درین کشوربه سادگی پیـــاده سازند. اهـدافیـکه ازادامهً جنگ وبدبختی افغانستان، خوشبختـی کشـورهای خودرا دنبـال میکننـد. حتا استخبارات احمدی نژاد، با بسته های چنــد صدهزار یوروئی، موفـــق میشود آقای داوًد زی کاردارارشـد دفتررئیس جمهوررا به معامله سیاسی بگیرد وجناب کرزی هم ازین معاملهً پنهانی که به رسوائی کلان مبدل گردید،  بشدت دفاع کند.

ویا وقتیکه جنرال حمیدگل درمصاحبهً خود بصراحت اظهارمیــــدارد: « حکومت دست نشاندهً کرزی و سایر دست نشاندگان اوبه ملت خیانت کرده اند وآنها ازنیـروهای خارجی خواسته اند که بیایند افغانستان را اشغال کنند، طالبان حاضرنیستند باآنها گفتگوکنند. طالبـان صرف طالبان نیستند آنها ازمقـــاومت ملی افغانستان نمایندگی میکنند، کرزی وهمکارانش ازنظرمردم افغانستان خیانت کاراند باید محاکمه شوند»

 

این سخنان حمیدگل که با طعن تلخ واهــانت ادا میشود، تاکجــاها رهبــری یک دولتی را به ذلت وسخره میکشد اما دربرابرآن مطلقـن سکوت اختیارشـده و هیچگــونه واکنشـی ازدم ودستگاه دولت آقای کرزی شنیده نمیشود وآنگــونه وزیرخارجه وسایرمشاورین ارشد نظام، که تعــــداد شان نام خدا، بیک لشکربی شمارمیرسد، این حرفها را نا دیده گرفته وخمی هم برابرونمی آورند که گفتی حمیدگل پاکستانی با تمــام صلاحییت، افغانستان را زیرفرمان دارد.

هرچند مردم افغانستان این فرزند سلی خورانگلیس را خوب میشناسند که جنون ستراتیـژی او درویرانی کشورما بسیارگسترده بوده است. درهمیـن تازه گیها ویکی لیکس افشا کرده است که جنـــــرال حمید گل دستوربه آتش کشیدن کابل را به القاعده وطالبها داده بود.

این مسـًله پرسشهای عجیبی را درذهـن انسان تداعی میکنـد که چه زبان کوتاهی هائی تا این حد درمیان  بوده است که دربرابراین جاسوس کهنسال، اززبان هیـچ عضوی ازحلقهً رهبری ارگ تا کنـون صدائی برنتـابیده ودرمقابل آن خاموشـی مطلق اختیارگردیده است. ورنه حمیـدگل این دشمن آزادی سرزمیـن ما کی باشـد ؟  که ازداعیـهً مردم افغانستان بدفـاع برخیزد و اتوریتهً یک رئیس جمهوررا اینگـــــونه مورد اهانت وتاخت وتاز قراردهد.

اگردولت واقعن دولت میبود با این سخنان غیرمسوًولانه، حمیدگل میبایست به دادگاه بین المللی پاسخگو میبود وفرزند خوانده هایـش ازکابینه سبکدوش میگردید. مگردولت آقای کرزی به هیچکـدام اینها کاری ندارد، فقط آرمان رهبری او دران خلاصه میشود که چگونه بتواند طالبهـارا بربدنهً دولت خود برچسپ

زند، مگرازآنجائیکه درطول این سالها، تجربه نشان داده است،  بهــراندازه ایکه کمیسیونهـا وشـوراهــا وشخص رئیس جمهوردرمعادلهً دعوت ازطالبها، تحسر وکرنش بخرچ داده بهمان پیمانه، مورال جنگی طالبهارا بلند برده ومیزان خشونتها، قتل وکشتارابعاد وسیع تری پیدا کرده است.

کرنشی که علیرغم همه فروتنیها درمعامله با طالبــان، آقای کرزی ودستیاران استخبـاراتـی اش آنقــــدر ضعف کاری داشته اند که نتــوانسته اند ملااخترمنصورجعـــلی را ازملااخترمنصوراصلی  تشـخیص و شناسائی کنند،  تازمانیکه نیویارک تایمـزپرده ازروی این رسوائی ها برمیـدارد وانگلیسها که سازمـانده اصلی این سناریواند، اظهارمیدارند که دستگاه استخباراتی دولت افغانستان، این شخص را جهت انتقــال اش به ارگ وانجام مذاکرات سری با حامد کرزی، به آنها معرفی وپول گـزافی هم ازجانب همین ارگان برای این شخص جعلی پرداخته شده است. بازهم می بینیم که دست اندرکاران نظام چه روپوش سنگینی روی این قضیه میگذارند که گویا آب ازآب تکان نخورده است.

هرآنچه که امروزبنام برنامهً کاری دولت، برخ مردم کشیده میشود، تبلیغات میان خالی ایست که سالهــا مردم ما آنرا شنیده اند ولی جزئی ترین تغییروتحولی را درحیات سیاسی، اجتماعی ومدنی شان مشاهـده نکرده اند. نی خانهً ملت  توانست بمـــــردم خود خدمتی را انجام دهــد ونی نهادهای مــدنی ودموکراسی وحقوق بشر، در تبانی با جامعهً جهانی عملن گامی درافشای زد وبند های مافیائی کشوربرداشت.

فقط این ملت همیشه محروم وگرسنهً افغانستان بوده، که بمانند هیزمی در کوره گاه های جنگ آدمکشان قرن « مدنیتها» سوخته و نابود گردیده است.

آنگاهیـکه آقای کـرزی پس ازمـدت چارسال سرانجام ازسکوی قدرت سقوط میکنـد، چه خاطرات تلخ و شیرینی را درذهن خود بیادگارخواهد داشت، وآنوقت ازدستیـــاران نزدیک ومشاوران تمامت خواه خود که هریک به نحو خاصی خودرا به آسـتان ارگ نزدیک ساخته و درظاهــر، کمربسته  بفــــرمان رئیس جمهور، مگردرحقیقت هریکی اعتباروحیثیـت دولت را درقمارمنفعت سیاسی خود به معاملـــــــه گرفته بودند، بگفتـهً زنده یاد فانـی،  همه جا دکـان رنگ بوده وهمه رنگ میفـــــروخته اند، چه تصویری وچه برداشتی را دردیباچهً یادگارش، ورق خواهد زد.

یکی ازعلل پراگنـدگیها وتنشهای بیشماری که امروزدولت ازمهارآن عاجــزودرنتیجه، بحران جامعه را  تشـدید بخشیده است، ایجاد ساختــــارنظام، به سیستم ریاستیست که درمعاهـــدهً بن دستوری به تصویب رسید ساختاریکه یک رئیس جمهـوررا مطلق العنان کشورمیسازد ودربرابرتصمیم گیری اش که با یک تیم خاص اسکورت میشود هیـچ نهادی بشمول نماینـدگان مردم، توان مقابله وتغییـررا ندارند.  مثال آنرا دررد وزرای پیشنهادی کابینه ازجانب شورای ملی میتوان بخوبی مشاهده کرد که تاحال برخلاف قانون بحیث وزرای سرپرست دروزارتخانه ها باقی مانده اند. و آخرین آن همان چهرهً آشنا، داود علی نجفــی  گرداننده کمیسیون انتخابات دوردوم ریاست جمهـوریست که تقلبات سری وآشکاراوبه نفـع آقای کرزی سرانجام،  علیرغم مــردود شدن ازجانب پارلمان کشورولی بازهم بحیث وزیرسرپرست ترانسپورت در کابینهً  آقای کرزی ادامه میدهد.

اینست قدرت نظام ریاستی که بالاترازقانون عمل میکند. اما ازآنسوی دیگرمملکتی بماننــد افغانستان که درکام اژدها نفس میکشد چگــونه ممکن است نظم وادارهً سراسری آن دررژیم ساختارریاستی آنهم زیر سلطهً یک شخص ویک تیم خودکامه، راه را بجائی بکشد.

بناءً برای نجات نسبی ازین ورطهً برمودائی، تغییرساختاردولتی به سیستم پارلمــــانی یک بدیل کارا به شمارمی آید. نهـــادینه سازی این نوع سیستم،  سالهاست ازجانب عامهً مردم، نهـادهای حقـوقی ومـدنی، آگاهان سیاسی وقشرروشـنگرای جامعه، مورد تقاضا بوده است تا لااقــل درشرایط بحرانی موجود یک مقدارمسوًولیتهای مهم رئیس جمهــورکه ازادارهً آن بدرشده نمیتــواند، بدوش حکومت تحت نظـرنخست  وزیر، تعلق گیرد. مگردستگاه حاکم ازتشکل چنین یک ساختار حکومتی بیمناک است وایجاد آنرا افول

 قدرت وسلطهً اقتدارخود تلقی میکند.

سرانجام، راه دیگرآن سیستم فـدرالی است که بنیاد عـدالت، حقــوق شهروندی وزمینه های مساعد کارو تولید را درمناطق مختلف کشور پایه گذاری میکند. مگرآنهائیکه به مفت خوری ، دریوزه گری، فساد و استثماردیگران عادت کرده اند، ازشنیدن فـدرال وحشت زده شده زندگی انگلـی خودرا تباه شـده بحساب می آورند،  وآی بسا که تبلیغ میکنند فدرال به معنای تجزیهً افغانستان است.

 اما این بیخبران یا نمیدانند ویا ازطریق کوچهً « حسن چپ »  آگاهانه میدانند که تجزیهً کشوررا درقبال خطرطالبان، خود بدنبال میکشند. نه تنها این، که استخبارات پاکستان درکمینگاه پیروزی آن،  نقشه های کاری خودرا درمعبردیورند، هموارکرده است.

 

به امید همگام شدن درراه آبادی وآزادی افغانستان

 

دسامبـر 2010


December 5th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات